تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
وای زهرا...
از آن دقیقه که بال و پر تو ریخت بهم
تمام زندگی همسر تو ریخت بهم
تمام شهر پریشان گریه های تو شد
مدینه از سر چشم تر تو ریخت بهم
به پای هم نشد آخر که مو سفید شویم
قرار زندگی ما سر تو ریخت بهم
بهار هجدم عمر تو زمستان شد
ببین که زندگی حیدر تو ریخت بهم
حسن نگفت از آن کوچه منکه با خبرم
میان کوچه چرا معجر تو ریخت بهم
صدای فضه خذینی شنیده ام زهرا"س"
چه طور شد چنین پیکر تو ریخت بهم
چه قدر پیرهنی را که بافتی زیباست
چه شد که زینب غم پرور تو ریخت بهم
از آن دقیقه که بال و پر تو ریخت بهم
تمام زندگی همسر تو ریخت بهم
تمام شهر پریشان گریه های تو شد
مدینه از سر چشم تر تو ریخت بهم
به پای هم نشد آخر که مو سفید شویم
قرار زندگی ما سر تو ریخت بهم
بهار هجدم عمر تو زمستان شد
ببین که زندگی حیدر تو ریخت بهم
حسن نگفت از آن کوچه منکه با خبرم
میان کوچه چرا معجر تو ریخت بهم
صدای فضه خذینی شنیده ام زهرا"س"
چه طور شد چنین پیکر تو ریخت بهم
چه قدر پیرهنی را که بافتی زیباست
چه شد که زینب غم پرور تو ریخت بهم
تعداد بازديد : 83
چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت: 7:51
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب