میروی پشت سرت این دل من جا مانده قدری آهسته که فرمایش زهرا مانده بسکه سرگرم تماشای تو بودم دیدی؟ همه ی دشت به من گرم تماشا مانده بعد عباس به

میروی پشت سرت این دل من جا مانده قدری آهسته که فرمایش زهرا مانده بسکه سرگرم تماشای تو بودم دیدی؟ همه ی دشت به من گرم تماشا مانده بعد عباس به

میروی پشت سرت این دل من جا مانده قدری آهسته که فرمایش زهرا مانده بسکه سرگرم تماشای تو بودم دیدی؟ همه ی دشت به من گرم تماشا مانده بعد عباس به

میروی پشت سرت این دل من جا مانده قدری آهسته که فرمایش زهرا مانده بسکه سرگرم تماشای تو بودم دیدی؟ همه ی دشت به من گرم تماشا مانده بعد عباس به

میروی پشت سرت این دل من جا مانده قدری آهسته که فرمایش زهرا مانده بسکه سرگرم تماشای تو بودم دیدی؟ همه ی دشت به من گرم تماشا مانده بعد عباس به
میروی پشت سرت این دل من جا مانده قدری آهسته که فرمایش زهرا مانده بسکه سرگرم تماشای تو بودم دیدی؟ همه ی دشت به من گرم تماشا مانده بعد عباس به
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
میروی پشت سرت این دل من جا مانده قدری آهسته که فرمایش زهرا مانده بسکه سرگرم تماشای تو بودم دیدی؟ همه ی دشت به من گرم تماشا مانده بعد عباس به

میروی پشت سرت این دل من جا مانده

قدری آهسته که فرمایش زهرا مانده

بسکه سرگرم تماشای تو بودم دیدی؟

همه ی دشت به من گرم تماشا مانده

 بعد عباس به کار تو گره افتاده است

حق بده پس گره روسری ام وا مانده

 خوب شد نیست اباالفضل ببیند اینجا

 خواهرش در وسط معرکه تنها مانده

بوسه بر زیر گلویت عوض مادر بود

 نوبت بوسه ی من بر روی رگها مانده

 

شاعر : محمد حسن بیاتلو


تعداد بازديد : 239
شنبه 26 مهر 1393 ساعت: 16:08
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف