من ندارم این لیاقت را که مولا خوانمت چونکه مافوق تمام عالمین می دانمت دست من کوته بود تا که بگیرم دا

من ندارم این لیاقت را که مولا خوانمت چونکه مافوق تمام عالمین می دانمت دست من کوته بود تا که بگیرم دا

من ندارم این لیاقت را که مولا خوانمت چونکه مافوق تمام عالمین می دانمت دست من کوته بود تا که بگیرم دا

من ندارم این لیاقت را که مولا خوانمت چونکه مافوق تمام عالمین می دانمت دست من کوته بود تا که بگیرم دا

من ندارم این لیاقت را که مولا خوانمت چونکه مافوق تمام عالمین می دانمت دست من کوته بود تا که بگیرم دا
من ندارم این لیاقت را که مولا خوانمت چونکه مافوق تمام عالمین می دانمت دست من کوته بود تا که بگیرم دا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
من ندارم این لیاقت را که مولا خوانمت چونکه مافوق تمام عالمین می دانمت دست من کوته بود تا که بگیرم دا

من ندارم این لیاقت را که مولا خوانمت
چونکه مافوق تمام عالمین می دانمت
دست من کوته بود تا که بگیرم دامنت
لیک پایت رابگیرم بر بصر بنشانمت
ریزه خوار خوان احسان تو می باشم ولی
با لسان الکنم ای گل مدام افشانمت
ای ثمر بخش جمال کبریایی روی تو
میزبانا چهره ات بگشا ببین مهمانت
بارگاهت را سلیمانا منم مور ضعیف
گفته بودم با دلم دور حرم گردانمت
گر ز هجران تو بی تابی نماید گویمش
همچو شمع اندر دل شب تا سحر سوزانمت

 

حبیب محبیان


تعداد بازديد : 117
یکشنبه 05 بهمن 1393 ساعت: 15:25
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف