تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
حضرت عباس(ع)-شهادت
می رود جان ز تنم با نفس آخر تو
کمرم تا شده با دیدن این پیکر تو
خیز و بنگر که عدو از غم من می خندد
شمر گوید که حسین هست کجا حیدر تو؟
دیدن تو سر پا معجزه ای می خواهد
وای من آب گذشته است دگر از سر تو
باورم نیست! ببینم تو همان عباسی؟
ای صنوبر قد من آب شده پیکر تو
تویی و شرم رباب و علی اصغر من
منم و خجلت از روی تو و مادر تو *
شده دعوا به سر ذبح تو ای شیر علی
بی حساب است و عدد جایزه های سر تو
راستی زائر زهرا شدنت باد قبول
باورت گشت بود مادر من مادر تو
یا مرو یا که مگو بر سر دروازه شام
با رقیه که عمو هست کجا معجر تو؟!!
تعداد بازديد : 143
پنجشنبه 18 اسفند 1390 ساعت: 15:02
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب