loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 391 یکشنبه 03 بهمن 1395 نظرات (0)

تقدیم به بانوی مکرمه حضرت آمنه س مادر پیامبر مهربانی ها

با طفل خود دردانه ی دنیا شدی تو
مادربزرگ حضرت زهرا شدی تو

مردم تو را نشناختند تا قبل از این روز
با این ولادت بیشتر معنا شدی تو

در عفت و پاکی تو شکی نبوده
از بهترین زن های دوران ها شدی تو

در انتظار شوهرت ماندی که آخر
درجایگاه صبر بی همتا شدی تو

با این همه راز و نیازت آشکار است
در این جهان اسطوره ی تقوا شدی تو

دور و برت نامحرمی بانو نبوده
هر چند بعد از همسرت تنها شدی تو

باران چشمت از غم زینب گرفته ست
حتما برای کربلا دریا شدی تو

شاید کنار جسم بی جان اباالفضل
ام البنین حضرت سقا شدی تو

یا در کنار جسم بی سر هم نوا با
آه و فغان زینب کبری شدی تو

یا این که با حالی پریشان در خرابه
هم سفره با نیلوفر بابا شدی تو

#علی_علی_بیگی

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 346 پنجشنبه 30 دی 1395 نظرات (0)

وقتی که آمنه ست چنان کوثری بزرگ
مردی بزرگ آمده از مادری بزرگ

مادر چه مادری که به غیر از پیامبر
با او شده ست منسب پیغمبری بزرگ

باید که خلق محو کلامش شوند، چون؛
در دامنی چنین شده این منبری بزرگ

زیبنده است لفظ بزرگی براو که هست؛
مادربزرگ فاطمه و مادری بزرگ

نسبیّت نبی و علی مثل آمنه است؛
چون شد برای بنت اسد خواهری بزرگ

با این رفاقت نسبی، شد پیامبر؛
با لای لای کوثری و حیدری بزرگ

در انتقال روضه ی این شعر بی گمان
محدوده ی زمان شده دردسری بزرگ

آن جا که وقت بوسه به حلقوم کودکش
درچشم زن نشسته غم دیگری بزرگ

کرب و بلا نبوده ولی پیش آمنه
پیغمبر است گاه علی اکبری بزرگ

چون اکبر است خُلقاً و خَلقاً برای او
اما بدون قید علی اصغری بزرگ

لفظ بزرگ روضه ی مکشوف شد که بود؛
درکوچه چل نفر پس از آن لشکری بزرگ

تا رد شوند لشکریان درب کوچکی
در موقع سقوط خودش شد دری بزرگ

سیلی تمام روضه ی من نیست، بی گمان؛
دست بزرگ داشته انگشتری بزرگ

سبز و کبود و نیلی و خاکستری و سرخ
باروضه های فاطمه شد دختری بزرگ

تااینکه دید چکمه ای آمد به قتلگاه
بر روی حنجر است نوک خنجری بزرگ

قصه به سر رسید و به سر،نه که تازه سر؛
افتادنش ز نی شده درد سری بزرگ

مهدی_رحیمی_زمستان

 

درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 69
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 979
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 11,155
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 86
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 14,556
  • بازدید ماه : 21,883
  • بازدید سال : 396,683
  • بازدید کلی : 22,643,644