loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 109 چهارشنبه 03 دی 1393 نظرات (0)

منی که هر غزلم بی تو بود ، ویران شد
شمار شعر فراقم ، حدود دیوان شد
بساط دفتر و خودکار و گریه ام برپاست
دوباره شاعریِ من اسیر طوفان شد
گذشت فصل خزان و نیامده باران
دوباره قصّه همان سردی زمستان شد
هوای خشکی این چند سال شیراز است
اگر که اصل دعامان ، دعای باران شد
طنین باد به گوش دلم چنین می گفت
که خشکسالیمان از سرِ گناهان شد
میان این همه دست دعای بارانی
کسی نگفت دل ما اسیر هجران شد
کسی نگفت مسبِّب گناه ماست اگر...
نصیب یوسف زهرا دو چشم گریان شد
کسی نخواند نماز وصال تا اینکه
دوباره یوسفمان قعر چاه زندان شد
.
بیا بیا که فقط ما تورا کم داریم
بیا که کوری یعقوب ارث هر مسلمان شد
دوباره می پرم و میروم به سمتی که
دلم هوایی آن هر دقیقه ، هر آن شد
نمک به شعر خودم میزنم به اسمش چون
نوای هر ضربانم دم حسین جان شد
خوش آن دمی که تو امضا زنی و جار زنم
برات کرببلا هم نصیب "ایمان" شد
.
.
ایمان دهقانیا

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 63
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 180
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 2,202
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 19,496
  • بازدید ماه : 26,823
  • بازدید سال : 401,623
  • بازدید کلی : 22,648,584